كدام استاد داند رازِ این راه
كه ما شاگردِ آن استاد باشیم.
مرا عجَب می آید از آن مدعیِ تهى مغز،
كه شبى دو ركعت نماز می گزارد و آنگاه روزِ دیگر،
گره خویشتن بینى بر پیشانى می افكند ومنّت هستى خویش بر آسمان و زمین می نهد !
بی خبر است که ذرّات وجود با وى مى گویند: سلیم دلا كه تویى!!!
اینجا از كعبه بتخانه مى سازند!
و عابد هفت صدهزارساله را لعینِ ابد مى گردانند!
و بلعام باعور را كه اسم الّله الاعظم در سینه داشت و مستجاب الدّعوة بود
بر طویله سگان مى بندند.
اى بى خبر از كارِ جهانِ گذران
مَستک شده اى "ه ی چ" نمى دانى تو.
آرى در این راه آیید تا حسرات آدم ببینید
وحدیث مصیبت یعقوب بخوانید
وچاه و زندان یوسف ماهروى بینید
واحسن القصص از ه ی چ بشنوید.
و جگر سوخته محمّد و آل عبا .
همه وهمه برای این است که تو بدانی راه دیگر است
كجاست آن درویشى که میزر تجرید بربسته و
غبار اغیار از سینه فرا رُفته و
ما دون الّله را وداع كرده و
میان صفوه صفا و مروه وفا خیمه حق بزَده ،
از زیر قدم جمعیّت وى به حكم لطف قدم چشمه حیات برجوشیده و
از چشمه ها شربتهاى جان افزاى نوشیده.
هامّه همّت این مردان به هیچ غیر فرونیاید، آسمان و زمین و عرش و كرسى و بهشت
و دوزخ بارِ كارِ ایشان نكِشد.
همّت این مردان را مطافى است كه تطواف ایشان در آن مطاف است،
فضاى پاك و صحراى بى خس و خاشاك خواهد تا در آن پرواز كند
و هیچ فضایى پاك تر از فضاى ربوبیّت نیست
و هیچ صحرایى بى زحمت تر از صحراى وحدانیّت.
کارِ جهان غیرِ خَم و پیچ نیست
چون به حقیقت نگری"هیچ" نیست
پا بکش از صحبتِ دنیا ئیان
غیرِ خدا هیچ مبین در میان
گوشه نشین باش هویدا صفت
تا رسدت مرتبه معرفت.
عزت اگر بایدت از روی هوش
پا بکش از خلق و به عزلت بکوش
.
.
كدام استاد داند رازِ این راه كه ما شاگردِ آن استاد باشیم....
هادی و مهدی و این نور هدی اوست همه...
دل درویش بدست آر و نشان گیر و برو...
كه ,استاد ,مى ,بى ,راه ,پاك ,و زمین ,این مردان ,تر از ,و هیچ ,آسمان و
درباره این سایت